شاهکار های کلامی دکتر محمد باقر قالیباف
1-دکترقالیباف: ما باید در حوزه سیاست خارجه از موضع تقابل ، بیاییـــم به موضع رقابت و در این حوزه با دیگر کشورهای جهان رقابت کنیم و تقابل نداشته باشیم.
حضرت امام خامنه ای(حفظه الله):عرصه ی دیپلماسی، همه جا عرصه ی هماوردی و مقابله است؛ چون منافع کشورها، منافع ملت ها با یکدیگــر اصطکاک پیدا می کند، تصادم پیدا می کند، این تصادم ها در موارد زیادی خودش را در میدان دیپلماسی نشان می دهد. لذا همه جا این درگیری و هماوردی وجود دارد... این نظام اگر هیچ کاری هم با هیچ یک از قدرت ها و دولت های مستکبـــر دنیا نداشته باشد آنها با او کار دارند... دستگاه دیپلماسی مهم است. عرصه ی دیپلماسی، عرصه ی مبارزه است؛ در این مبارزه باید قوی باشید. اگر می خواهید قوی باشید، ارتباط با خدا را مستحکم کنید.
2-دکترقالیباف: تا پیشرفت محقق نشود عدالت یعنی توزیع فقر.
حضرت امام خامنه ای(حفظه اللهبعضىها مىگويند عدالت يعنى توزیع فقر.نخير، كسانىكه بحث عدالت را مىكنند، بههيچوجه منظورشان توزيع فقر نيست؛ بلكه توزیع عادلانه امكانات موجود است. آنهایی که می گویند عدالت توزيع فقر است، مغز و روح حرفشان اين است كه دنبال عدالت نرويد؛ دنبال توليد ثروت برويد تا آنچه تقسيم مىشود، ثروت باشد. دنبال توليد ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چيزى مىشود كه امروز در كشورهاى سرمايهدارى مشاهده مىكنيم. وقتى دنبال توليد ثروت رفتن از نگاه عدالت محور جدا باشد، به اين جاها مىرسد كه در جامعهيى، كسانىكه زرنگتر و باهوشترند، يكشبه به ثروتهاى كلان و انبوه مىرسند؛ كسانى هم كه خودشان خانوادهى ثروتند؛ اكثريتى هم هستند كه در زندگىهاى معمولى همراه با حسرت، و تعدادى هم در زندگىهاى بسيار سخت و دشوار بهسر مىبرند. بنابراين،اينكه ما بگوييم عدالت را مطرح نكنيد، توليد ثروت را مطرح كنيد؛ بهانه را هم اين بياوريم كه بعد از توليد ثروت سراغ عدالت مىرويم، اين نمىشود. عدالت يعنى امكاناتى كه در كشور هست، عادلانه و عاقلانه تقسيم كنيم - نه عادلانهى بىحساب و كتاب - و سعى كنيم همين امكانات را بيشتر كنيم تا به همه بيشتر برسد؛ نه اينكه به قشر خاص و به دستهى خاصى بيشتر برسد.
3- دکترقالیباف:ممکن است که بگویند قالیباف ، انسان تکنوکراتی است که باید بگوییم تکنوکرات بودن چیز بدی نیست.
حضرت امام خامنه ای(حفظه الله):من اين را مكرّر عرض كردهام، باز هم عرض مىكنم. به اين نكته بايد توجّه كنيد: گاهى مىشود كه يك مدير، در مجموعه كارى خود، طبعاً به افرادى تكيه مىكند و همه كارها را شخصاً نمىتواند انجام دهد. ناگزير، كسانى با اختياراتى در مجموعههايى هستند و گاهى مىبينيد در صراط و راه ديگرى حركت مىكنند. اوّلين ثمرى كه ثمر تلخى خواهد بود، اين است كه كار اين مدير را لنگ مىگذارند. بعد هم، البته كشور ضرر مىبيند؛ اهداف ضرر مىبيند؛ مردم ضرر مىبينند. اما اوّلين مشكلى كه به وجود مىآيد اين است كه خود آن مدير، مىبيند كارش پيش نمىرود. براى خاطر اينكه، به انسانهايى تكيه كرده كه اهل نيستند. در محيط وزرارتخانه، بايد كسانى را آورد كه به اين راه و هدف از بُنِ دندان معتقد باشند. اين، شرط اوّل است. براى خاطر اينكه، اگر از بُنِ دندان معتقد نباشد، اگر توانايى و كاردانى هم داشته باشد، آن توانايى و كاردانى، در خدمت راهى كه شما داريد برايش تلاش مىكنيد، به كار نخواهد افتاد. اين امرى طبيعى است. بايد معتقد باشد. بحمداللَّه، امروز بعد از چهارده، پانزده سال كه از انقلاب مىگذرد، ديگر آن دعواى تعهّد و تخصّصى كه اوّل انقلاب بود، وجود ندارد. معنى ندارد كه ما بگوييم تعهّد يا تخصّص؟ هم تعهّد، هم تخصّص.
4-انشاءالله ادامه دارد............